حديث در لغت در برابر قديم و به معني نو و تازه است.[1] و در اصطلاح شيعه عبارتست از: «كلامي كه از قول يا فعل و يا تقرير معصوم حكايت مي كند و كاربرد آن براي غير معصوم ، مجازي مي باشد».[2] اما از نظر اهل سنت حديث شامل قول، فعل، تقرير و صفت پيامبر و نيز شامل قول، فعل و تقرير صحابه و تابعين و مُخضرم (= كسي كه جاهليت و اسلام را درك كرده ولي پيامبر را ملاقات نكرده است.) ميشود.[3]
اهميت حديث و نوشتن آن: قرآن و احاديث از مهمترين منابع شناخت دين اسلام هستند و احاديث، شارح و مفسر خطوط كلي قرآن مي باشند[4] و با كنار گذاشتن آنها شناخت درست اسلام ميسر نميشود. به همين جهت پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ و ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ به فراگيري، حفظ، نوشتن و نشر حديث تأكيد ميورزيدند؛[5] براي نمونه ً، پيامبر گرامي ـ صلّي الله عليه و آله ـ در مسجد خيف خطبهاي خواند و در آن فرمود: «نضر الله عبدا سمع مقالتي فوعاها و حفظها و بلغها من لم يسمعها ...»، خدا شاد و مسور كند بندهاي را كه سخن مرا بشنود و در گوش گيرد و حفظ كند و به كساني كه نشنيدهاند برساند»[6] و درباره نوشتن حديث نيز ميفرمايد: «قيدوا العلم بالكتاب»[7] با نوشتن، علم را در بند (مهار) كنيد.»
با توجه به سفارشات رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ گروهي از مسلمانان در زمان حيات آن حضرت احاديث ايشان را مينوشتند، و اين كار با فراز و نشيبهايي ادامه يافت و آثار گوناگون و متنوع حديثي پديدار شد؛ كه در اين مختصر فشردهاي از تاريخچه تدوين حديث ذكر ميگردد:
الف) تدوين حديث در زمان پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ : مهمترين آثار حديثي اين دوره توسط علي ـ عليه السّلام ـ نوشته شده است: يكي از آنها معروف به «كتاب علي» است كه از آن با عناويني چون: صحيفه علي، جامعه، صحيفة الفرائض و ... نيز ياد شده است. اين كتاب را حضرت علي ـ عليه السّلام ـ با املاي پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ به منظور تدوين قانون اسلامي نوشته است؛ اين كتاب در دست ائمه معصوم ـ عليه السّلام ـ يكي پس از ديگري بوده است و گاهي ايشان آن را به اصحاب خاص خود نشان دادهاند و در مواردي هم بخشيهايي از آن را براي آنان قرائت فرمودهاند.[8] كتاب ديگر حضرت، «كتاب جفر» بوده است كه در آن خبر از همه حوادثي داده شده است كه اتفاق خواهد افتاد . اين كتاب نيز در دست ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ ميباشد و آن حضرات از اين كتاب نيز در روايات متعددي سخن به ميان آوردهاند.[9]
ب) منع از تدوين و نقل حديث: با وجود تأكيد حضرت محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ بر اهميت دادن به نوشتن و نقل حديث برخي از صحابه با اين كار حتي در زماني كه حضرت در قيد حيات بودند مخالفت كردند چنان كه عبدالله بن عمرو گويد: «من هر چه را از رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميشنيدم مينوشتم تا آنها را حفظ كنم ولي قريش مرا از اين كار باز داشتند و گفتند: «هر چه را از پيامبر خدا ميشنوي مينويسي در حالي كه او بشري است كه در حال خشنودي و غضب سخن ميگويد» من {عبدالله بن عمرو} از اين كار دست كشيدم و سخن قريش را به پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ گزارش دادم، حضرت فرمود: «قسم به كسي كه جانم در دست اوست چيزي جز حق از آن (دهانم) بيرون نميآيد.»[10] منع تدوين حديث به گونه بدتري نيز رخ داد و آن زماني بود كه حضرت در بستر احتضار به سر مي برد و درخواست قلم و كاغذ ميكرد تا چيزي بنويسد كه بعد از او امت با عمل به آن هرگز گمراه نشود، ولي عمر مخالفت كرد و گفت: «درد بر پيامبر غلبه كرده (كه چنين ميگويد) قرآن نزد شماست پس كتاب خدا ما را بس است.» و بر طبق روايت ديگري گفت: «پيامبر هذيان ميگويد»[11]. منع از تدوين حديث پس از رحلت پيامبر گرامي ـ صلّي الله عليه و آله ـ ، شدت بيشتري يافت تا آنجا كه ابوبكر[12] و عمر[13] به بهانه هاي واهي احاديث نبوي را سوزاندند. و اين ممانعت ادامه يافت تا اينكه عمر بن عبد العزيز اموي، ممنوعيت تدوين حديث را لغو كرد و دستور داد تا احاديث پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ گردآوري و نوشته شود. ولي او در سال 101 مرد و اين دستور اجرا نشد تا اينكه سالها پس از مرگ او در سال (143) تدوين حديث توسط علماي سني رسماً شروع شد.[14] و اما علماي شيعه به رهبري امامان معصوم ـ عليه السّلام ـ به ممنوعيت تدوين حديث بهايي نداده و هيچ گاه دست از تدوين حديث بر نكشيدند.
ج) تدوين كتب حديثي شيعه: چنان كه گذشت علي ـ عليه السّلام ـ اولين گرداورنده حديث ميباشد؛ شيعيان آن حضرت هم به پيروي از ايشان اقدام به نوشتن حديث كردند و كتابهايي تدوين كردند از جمله: سلمان، ابوذر غفاري و بعدها علي بن ابي رافع، برادرش عبدالله (از كاتبان امام علي ـ عليه السّلام ـ ) و سليم بن قيس و ...[15] اين كار در زمان امامان ديگر نيز ادامه يافت و اوج آن در دوران امام باقر و امام صادق ـ عليهما السّلام ـ بود كه در اين زمان كتب و آثار روايي به دست شاگردان آنها تدوين شد كه به اصول اربعمأة معروف گرديد.[16] و بعدها عالمان شيعي اين كتب را جمع آوري، مرتب و باب بندي كردند و به صورتي روشمند كتابهاي بسياري را به جهان علم عرضه داشتند.
ما در اينجا به يادكرد از مهمترين كتابهاي روايي شيعي به گونه اجمالي ميپردازيم :
ـ كتب اربعه: اين چهار كتاب بعد از قرآن، نهج البلاغه و صحيفه سجاديه مهمترين كتابهاي شيعه هستند و عبارتند از:
1. كتاب «الكافي» تأليف شيخ ابو جعفر محمد بن يعقوب كليني رازي (متوفي 328 يا 329)، ايشان معاصر نواب خاص امام زمان ـ عجّل الله تعالي فرجه الشريف ـ در عصر غيبت صغري است و همه علماي رجال او را توثيق كردهاند. اين عالم بزرگ كتاب الكافي را ظرف 20 سال نوشته است. اين كتاب داراي 2 جلد اصول، 5 جلد فروع و يك جلد روضه است و مجموع روايات آن 16199 روايت ميباشد.
2. كتاب «من لا يحضره الفقيه» تأليف شيخ ابو جعفر محمد بن علي بن بابويه قمي (شيخ صدوق) (متوفي 381) و مشتمل بر 9044 حديث است.
3 و 4. كتابهاي «تهذيب» {تهذيب الاحكام في شرح المقنعة للشيخ المفيد (رض)} و «استبصار» {الاستبصار فيما اختلف من الاخبار} مؤلف اين دو كتاب مرحوم شيخ الطائفة ابي جعفر محمد بن الحسن الطوسي (متوفي 460) است. مجموع احاديث كتاب تهذيب 13590 ضمن 393 باب است و احاديث كتاب استبصار 5511 حديث در قالب 925 باب است.
بنابر آمار مذكور مجموع روايات كتب اربعه بالغ بر 44344 حديث ميشود كه قسمت مهم آنها روايات فقهي است.[17] بعد از قرن 4 و 5 كارهاي حديثي مهم و اساسي صورت نگرفته تا اينكه در دوران حكومت صفويه آثار حديثي مهمي تأليف شد كه جوامع حديثي ثانويه هستند و عبارتند از:
1. «الوافي» اين كتاب را محمد بن مرتضي معروف به فيض كاشاني (متوفي 1091) تأليف كرده است و ويژگي آن اين است كه تمام روايات كتب اربعه را آورده و با افزودن آيات، روايات ديگر، توضيحات لازم و اعمال اصلاحاتي سعي كرده است تا كمبود كتب اربعه را بر طرف كند اين جامع حديثي مشتمل بر 14 كتاب و يك خاتمه و 273 باب و حدود پنجاه هزار حديث ميباشد.[18]
2. تفصيل وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشريعة، تاليف مرحوم شيخ محمد بن الحسن الحر العاملي (متوفي 1104) است و از مشهورترين جوامع حديثي شيعه به شمار مي آيد. ويژگي مهمي كه دارد ، اين است كه علاوه بر اين كه تمام روايات كتب اربعه را دربر دارد از كتابهاي ديگر نيز روايت نقل كرده است و ترتيب آن از ساير جوامع روايي بهتر است و در خاتمه آن فوائد رجالي را ذكر كرده كه در هيچ كتاب ديگري يافت نميشود و مؤلف اين كتاب طي 20 سال زحمت آن را نوشته است و ...[19] تعداد روايات اين كتاب مطابق با شماره گذاري روايات آن 35843 روايت است.
3. بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار ـ عليهم السّلام ـ، اين كتاب تأليف علامه محمد باقر مجلسي (متوفي 1111) بزرگترين جامع روايي است كه كتابي نظير آن نوشته نشده است ، مؤلف در اين كتاب به روايات فقهي به جهت وجود آنها در كتب معروف و رايج كه خطر از بين رفتن آنها را تهديد نميكند كمتر پرداخته است و بيشتر به روايات اخلاقي، عقيدتي، تاريخي و ... اهتمام ورزيده است. از امتيازات مهم اين كتاب اين است كه در آغاز عناوين آيات مربوطه را آورده و سپس روايات مرتبط را ذكر كرده است و در بسياري از موارد به تناسب نياز به شرح روايات پرداخته است اين كتاب با چاپ جديد 110 مجلد ميباشد و ...[20]
آنچه ذكر شد اشاره اي گذرا به جوامع روايي مهم شيعه بود و كتب روايي فراوان ديگري هم وجود دارد كه به شكلهاي مختلف جامع نگاري، اربعينيات، موضع نگاري و ... نوشته شدهاند كه امكان معرفي همه آنها وجود ندارد.
نكتهاي مهمي كه توجه به آن در اينجا مناسب به نظر ميرسد اين است كه از آنجايي كه صدور حديث از ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ تا زمان شروع غيبت امام زمان ـ عجّل الله تعالي فرجه الشريف ـ ادامه داشته است علماي شيعه جامعه نگاري حديثي نداشتهاند و اين مهم همزاد با دوران غيبت بوده است.
د) تدوين كتب حديثي توسط اهل سنت: اهل سنت به خاطر ممنوعيت نقل و نوشتن حديث حدود يك قرن و نيم از اين نعمت محروم بودند ولي پس از رفع ممنوعيت در مرحله اول به جمع آوري محفوظات روات پرداختند و در مرحله بعدي آن روايات را مقداري سامان دهي كردند و سپس مصنفات[21] فقهي و به دنبال آن مسند[22] نويسي شكل گرفت .
مهمترين مجموعههاي حديثي اهل سنت عبارتند از:
1. الموطأ: اين كتاب اولين كتاب از جوامع حديثي اهل سنت است كه توسط رئيس مذهب مالكي، مالك بن انس بن ابي عامر اصبحي مدني (متوفي 169 يا 179) طي چهل سال به نگارش در آمده است. و مجموع رواياتي كه از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ ، صحابه و تابعين در آن آمده 1720 اثر است[23]و قاضي ابوبكر بن عربي در شرح ترمذي دربارهاش چنين گفته است: «موطأ اصل اول و باب است و صحيح بخاري اصل دوم در اين باب (حديث) ميباشد و بقيه مؤلفان حديثي مانند مسلم و ترمذي كتب خود را بر اساس اين دو كتاب بنيان كردهاند»[24] اين كتاب را مالك در سال 148 نوشته است.[25]
2. مسند احمد: اين كتاب توسط احمد بن حنبل (امام حنبليها) و متوفي 241 نوشته شده است[26] و گفته شده چهل هزار حديث را در بر دارد[27] و ابن تيميه امام حنبليها بعد از احمد دربارهاش گفته است: «او (احمد) خيلي از احاديثي را كه ضعيف بلكه به اتفاق علما ساختگي است، روايت كرده است.[28]
3. صحاح سته (ششگانه): «در ميان جوامع حديثي اهل سنت، شش كتاب از اعتبار خاصي برخوردارند كه از آنها تعبير به «صحاح سته» ميكنند و احاديث آن را صحيح و دور از ضعف ميدانند.»[29] كه در ذيل معرفي مختصر آنها ذكر ميشود:
الف) صحيح البخاري: تأليف محمد بن اسماعيل بخاري (متوفي 256) اين كتاب را بخاري طي شانزده سال تنظيم كرده است.[30] درباره عدد احاديث اين كتاب اختلاف است در يك قول 2761 و در قول ديگر 2513 حديث ذكر شده است.[31] با اينكه ادعا شده علماي اهل سنت اتفاق بر صحت تمام روايات اين كتاب دارند، عدهاي از علماي منصف اهل سنت معتقدند: در اين كتاب اشكالات زيادي وجود دارد و يكي از آنها اين است كه بخاري در اين كتاب از هشتاد نفر راوي غير ثقه و ضعيف روايت نقل كرده است و ...[32]
ب) صحيح مسلم (الجامع الصحيح): تأليف مسلم بن الحجاج بن مسلم القشيري النيشابوري (متوفي 261). بعضي از علماي اهل سنت بر اين كتاب اشكالاتي دارند از جمله اينكه: نووي شارح اين كتاب معتقداست: مسلم در اين كتاب احاديث زيادي را آورده است كه در صحت آنها اختلاف است.[33] و نيز ابن تيميه معتقد است مسلم احاديث مشكل دار زياد دارد.[34] بلكه حافظ ابو زرعه رازي مسلم را جزء افراد فاقد صلاحيت كار حديثي و رياست طلب دانسته است.[35]
ج) سنن ابن ماجه: اثر محمد بن يزيد قزويني، (متوفي 273). اين كتاب از نظر اعتبار در حد صحاح ديگر نيست و اصلاً برخي اين كتاب را جزء صحاح نميشمارند و كتب صحاح را پنج كتاب ميدانند نه شش كتاب و بعضي ديگر هم كتاب «موطأ» مالك را به جاي آن جزء كتاب صحاح دانستهاند.[36]
د) سنن ابي داود: نوشته ابو داوود، سليمان بن اشعث سجستاني. (متوفي 275). داراي 4800 روايت است.[37]
ه ) سنن الترمذي (الجامع الصحيح): مؤلف اين كتاب محمد بن عيسي بن سورة الترمذي (متوفي 279) ميباشد. ترمذي براي اولين بار حديث را به صحيح، حسن و ضعيف تقسيم كرد و در اين كتاب نوع هر حديثي را هم مشخص كرد.[38]
و) سنن النسائي: نويسنده اين كتاب، احمدبن شعيب النسائي، (متوفي 303) است. عالم سني ابن كثير معتقد است در اين كتاب رجال مجهول و ... و روايات ضعيف وجود دارد.[39]
تذكر: كتابهاي معرفي شده كتب مهم شيعه و سني است و علاوه بر اين كتابهاي فراوان ديگري هم وجود دارد كه با استفاده از منابعي كه معرفي خواهد شد ميتوان اطلاعاتي پيرامون بقيه كتابها به دست آورد.
نتيجه مباحث گذشته: شيعه تدوين حديث را از زمان حضرت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ آغاز كرد و كتب فراواني با ويژگيهاي گوناگون تاكنون نوشته است. اما تدوين حديث اهل سنت از قرن دوم شروع شد و پيش از آن خلفا آن را منع كرده بودند. كتب حديثي اهل سنت نيز فراوان است و در شكلهاي مختلف تدوين شده است.
معرفي منابع براي مطالعه :
1- تاريخ عمومي حديث ، دكتر مجيد معارف ، انتشارات كوير.
2- تاريخ حديث شيعه (1) عصر ظهور ،سيد محمد كاظم طباطبايي ،سازمان مطالعه و تدوين (سمت) .
3- تدوين السنه الشريفه، محمد رضا الحسيني الجلالي ، قم ، مكتب الاعلام الاسلامي 1413 ق.
4- علم الحديث ، كاظم مدير شانه چي ، دفتر انتشارات اسلامي .
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . راغب اصفهاني، المفردات في غريب القرآن، بي جا، دفتر نشر الكتاب، چاپ اول، 1404ق، ص110؛ احمد بن فارس، معجم مقائيس اللغة، قم، مكتب الاعلام الاسلامي، 1404ق، ج 2، ص 36.
[2] . ر.ك: شيخ بهايي، الحبل المتين، قم، مكتبة بصيرتي، 1398ق، ص 4.
[3] . ر.ك: قرباني، زين العابدين، علم حديث و نقش آن در شناخت و تهذيب حديث، قم، انصاريان، چاپ سوم، 1378، ص 20.
[4] . نحل / 44 و 64.
[5] . ر.ك: محمد بن يعقوب كليني، اصول كافي، ترجمه سيد جواد مصطفوي، تهران، علميه اسلاميه، بي تا، ج 1، ص 65 ـ 68؛ مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، بيروت، مؤسسة الوفاء، چاپ دوم، 1403، ج 2، ص 144 ـ 153.
[6] . اصول كافي، همان، ج 2، ص 258، ح 1؛ ر.ك: همان، ح 2.
[7] . بحار الانوار، همان، ج 74، ص 139.
[8] . ر.ك: عسگري، سيد مرتضي، معالم المدرستين، مجمع جهاني اهل بيت(ع)، چاپ اول، 1424ق، ج 2، ص 394 ـ 400.
[9] . ر.ك: همان، ص 401 ـ 406.
[10] . محمد بن محمد حاكم نيشابوري، مستدرك الحاكم، بيروت، دار المعرفة، 1406ق، ج 1، ص 106؛ ر.ك: همان، ص 104.
[11] . محمود ابوريه، اضواء علي السنة المحمدية، بي جا، دار الكتاب الاسلامي، بي تا، ص 55؛ معالم المدرستين، همان، ص 47 ـ 48.
[12] . مودب، سيد رضا، تاريخ حديث، قم، مركز جهاني علوم اسلامي، چاپ اول، 1384، ص 179.
[13] . ر.ك: همان، ص 182 ـ 183.
[14] . ر.ك: معالم المدرستين، همان، ص 64 ـ 67.
[15] . علم حديث و نقش آن در شناخت و تهذيب حديث، همان، ص 50 ـ 52.
[16] . ر.ك: تاريخ حديث، همان، ص 76 ـ 77.
[17] . مدير شانه چي، كاظم، علم الحديث، قم، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ شانزدهم، 1381، ص 94 ـ 99.
[18] . ر.ك: آقا بزرگ، طهراني، الذريعة الي تصانيف الشيعه، بيروت، دار الاضواء، چاپ دوم، 1403ق، ج 25، ص 13 ـ 14.
[19] . همان، ج 4، ص 352 ـ 355.
[20] . ر.ك: طباطبايي، سيد محمد كاظم، آشنايي با تاريخ و منابع حديث، قم، حوزه علميه واحد خواهران، 1383، ص 67 ـ 72.
[21] . مصنف كتاب حديثي است كه به ترتيب ابواب و بر اساس كتب فقهي تدوين شده و شامل احاديث مرفوع و موقوف نيز هست (تاريخ حديث، همان، ص 226).
[22] . در مسندها روايات هر صحابه اعم از صحيح يا غير صحيح و تام و يا ناقص گردآوري ميشد و بر اساس الفبا يا اعتبار آنها طبقه بندي ميگرديدند. (همان، ص 223).
[23] . ر.ك: علم حديث و نقش آن در شناخت و تهذيب حديث، همان، ص 338.
[24] . همان، ص 4.
[25] . همان، ص 298.
[26] . علم حديث و ...، همان، ص 340.
[27] . اضواء علي السنة المحمديه، همان، ص 299.
[28] . همان، ص 325.
[29] . علم حديث و ...، همان، ص 341.
[30] . ر.ك: اضواء علي السنة المحمديه، همان، ص 299.
[31] . ر.ك: همان، ص 307.
[32] . همان، ص 302 ـ 306.
[33] . ر.ك: همان، ص 308.
[34] . همان.
[35] . ر.ك: همان، ص 309.
[36] . ر.ك: علم حديث و نقش آن در شناخت و تهذيب حديث، همان، ص 341 و 345 ـ 346.
[37] . اضواء علي السنة المحمديه، همان، ص 317.
[38] . ر.ك: همان، ص 318.
[39] . همان، ص 319.
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط:
سوالات و شبهات،
،
:: برچسبها:
حديث ,